اربعین 95
دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۲ ب.ظ
خیال کن
کوله بارت را جمع کرده ای
حلالیت طلبیده ای و خداحافظی کرده ای
خودت و دلت به شوق زیارت راهی شده ای
حوالی هشتصد کیلومتر راه می پیمایی
به شوق حرم
به شوق زیارت
به شوق پیاده رفتن از نجف تا کربلا
به راه بسته می خوری
پشت مرز می مانی
و عاشورا می خوانی
تا فرجی شود و مرز باز شود
به زیارت اربعین بروی
اما
انگار چاره ای نیست باید برگردی
امسال زائر پای پیاده ثارالله نیستی
با دلی که جا مانده برمیگردی
تو می مانی و دلی که مدام تکرار می کند
اگر خوب بودی دعاهایت به در بسته نمی خورد
آخر از تحبس الدعا صدایی نمی رسد
یابن الحسن !
به امید هم قدم شدن با شما خواستم بیائیم
به نیت ظهور
اما نشد
نگاهی به دل من هم کن
اللهم ارزقنا حـــــــــــرم