خدایا!
گاهی قنوت می گیرم تا از تو نیازهایم را بخواهم
به دستانم می نگرم
خالی بودن دست هایم ، نگاهم را شرمسار می کند
چگونه این دستان خالی را برای تمنایی به درگاهت برآورم ؟
دلم نیز از گناهانم شکسته است ...
اینها که از ذهنم می گذرد
ناامید می شوم
اما ،
اما پناه می آورم به عفو و گذشتت
به اینکه گفتی
...لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ...
خداوندا من به کرامتت دست انداختم
پر کن این پیاله های خالی را
دلم برای خواستن نیازهایم آماده می شود
واجبترین نیازم را
آمدن اورا از درگاهت تمنا می کنم
اللهم عجل لولیک الفرج
گمان می کردم بروم
دلم آرام می شود
حسرت ها تمام می شود
اما...
به شب های جمعه که می رسم دلتنگی امان دلم را می برد
عکس های حرم را که می بینم اشک در چشمانم حلقه می زند
می پرسم دوباره کی من زائر بین الحرمین می شوم؟
مهربان اربابم !
می شود امشب که پرونده اعمال مرا می بینید
دوباره چشم بپوشید و بنویسید
ان شاءالله زائر کربلا