شب های محرم را که سپری کردیم
و شنیدیم ...
مصیبت ها را گاهی نفسمان می گرفت
دلمان به درد می آمد
شب اول شب مسلم
شب سفیر امام حسین در کربلا
تنهایی و غربتش در میان کوفیان
شب دوم شب ورود کاروان به وادی بلا
سرزمینی که هر وجبش دردی نهفته است
شب سوم چه بنویسم که حق این شب را ادا کنم ؟
قلب کودک سه ساله که نمی تپد مگر با نفس های پدر
نبود پدرش را فقط چند شب تاب آورد
شب چهارم شب فرزندان زینب
بانوی صبر از مهر مادریش در راه امامش گذشت
شب پنجم شب حضرت عبدالله بن الحسن
یادگار امام مجتبی که دستانش را که برای دفاع از امامش حائل کرد
شب ششم شب حضرت قاسم بن الحسن
همان که گفت أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ
شهادت را شیرین تر از عسل می دانم
شب هشتم شب حضرت علی اکبر
شب روضه بر بدن تکه تکه شده
شب نهم شب حضرت عباس
شب عموی فرزندان امام حسین
شب سقای آب ، شب یار بی همتای امام حسین
شب دهم شب امام حسین
آنقدر مصیبت عظیم است که نمی دانم چه بنویسم ؟
در میان این شب ها گاهی نفس هایمان بریده میشد
گاهی گریه امانمان نمی داد
غم این مصیبت ها تمام دلمان را می گرفت
به دنبال پاسخ این پرسش
این طالب بدم المقتول بکربلا؟
یا صاحب الزمان !
"برای آمدنت شب به شب دعا کردم "
تا با آمدنت به غربتت پایان بخشی
زخم های کربلا را تسکین بدهی
خوب می دانم؛
اگر کمی هم قدم بودیم،
راه رفتن پشت این قافله انقدر هم سخت نبود.
ولی دوان دوان می آییم...
چیزی نمانده به محرم و ما از غدیر راهی شدیم...
پس عباس (ع) گونه سپر می شویم،
و زینب (س) گونه استوار...
ما فراموش نکرده ایم غدیر را...
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
خدا را شکر مولایم علـــــــــــی شد
نسل در نسل از
علی امیرالمومنین و غدیـــــــــر
گفته اند و باز می گوئیم
سلام به همراهان همیشگی وبلاگ رگا
ضمن تبریک بزرگترین عید ما شیعیان
عید غدیر، عید ولایت به محضر آسمان منظر
امام زمان و شما دوستداران حضرتش
وبلاگ رگا با نگاه پر مهر امام زمان
سه ساله شد :)
از امام زمان سپاسگزارم که توفیق دادند این مدت
برایشان قلم بزنم
هر چند که نوشته های حقیر کم و مقدار هستند .
و از مولای مهربانم خواهانم
توفیق روز افزون قلم زدن با یاد و نامشان را
شامل حال حقیر کنند
آنگونه که خودشان دوست دارند
ان شاءالله